فیلسوف آمریکایی. کار هاردینگ روی نظریه عمل وعلم و تاثیر علم بر تفکر اجتماعی و سیاسی متمرکز است. مسئله علم در فمینیسم شرحی است پر دامنه از دانش فمینیستی و برگرفته از فلسفه و روان کاوی که تجربه گرایی فمینیستی و نظریه دیدگاه را پروژه هایی مهم می داند. نظریه دیدگاه با اشاره به این مسئله که جنسیتف طبقه و نژاد انواع ادراکهای فردی از جهان را به صورت دیدگاههایی متفاوت شکل میدهند هر گونه تعمیم گرایی را رد میکند. هاردینگ میگوید تجربه زنان از حاشیه ای بودن، تولید مثل و نپذیرفتن تنویت ها (ذهن/ تن) میتواند ما را به شناخت بهتری از زندگی اجتماعی برساند. این چالش فمینیستی با اصل پیشفرض های خردگرایی غربی نوید اندیشه اجتماعی و علمی نوینی را می دهد که بیشتر بر ظرفیت ما در ایجاد روابط انسانی و تعهد سیاسی متکی است تا بر تجرید و عین گرایی.
کتاب هاردینگ و مربل ب. اینتکا، کشف واقعیت مجموعه مقاله ای بود که تاثیر انقلابی بر استنتاج محض در فلسفه نهاد. اما او در کتاب مسئله علم در فمینیسم این مسئله را مطرح کرد که تجربه اجتماعی زنان نقطه شروع بی نظیری برای کشف تبعیض های خاص علم و دانش است. این بحث او را به چالش با فرضیات معمول درباره علم و دانش و در عین حال جستجوی دیدی بهتر و عینی تر از جهان کشاند که در کتاب علم چه کسی؟ دانش چه کسی؟ اندیشیدن بر اساس زندگی زنان تبلور یافت. هاردینگ با اندیشیدن بر اساس زندگی زنان میگوید معرفت شناسی فمینیستی می تواند ما را به تفکری کمتر تبعیض آمیز هدایت کند. هاردینگ پس از آنکه در مقام نماینده برجسته معرفت شناسی موقعیتی ممتاز یافت به کاوش در علم ادامه داد. در 1998 او دوباره با این بحث خود که فرهنگهای متفاوت محصول دانش را به شیوه متفاوت سازمان میدهند و چه بسا نظامهای دانش محلی در مقایسه با دانش مدرن برای کشف برخی جنبه های جهان طبیعی کار آمد تر باشند فمینیستها، دانشمندان و معرفت شناسان را با چالشی جدی روبرو کرد.
بحثهای هاردینگ همواره مناقشه بر انگیز است. برخی فمینیستها میخواهند ماورای معرفت شناسی به تحلیل علم بپردازند. دیگران برداشتهای هاردینگ از دیدگاه فمینیستی و عینیت گرایی را یا بسیار نوآورانه می دانند یا معضل افرین